بونسای من
سلام مانترای عزیزم.امروز آخرین روز کارمه. دیشب کنارم دراز کشیدی و خوابت برد. بعد بهت گفتم فردا آخرین روز کارمه. تا یک هفته هر روز صبح با همیم . با هم بیدار می شیم و من اون لبخند تو رو دوباره می بینم. شاید بزرگ ترین هدیه ای هست که تو هر روز به من می دی. هدیه ای که واقعا زیباست. از اینکه یکهفته تمام روز با تو هستم خوشحالم. دیگه برای با تو بودن خسته نیستم. توی این یه هفته تن خستم رو برات نمیارم. خیلی خوشحالم. مانترای عزیزم، از اینکه قبول کردی بچه ما باشی ازت ممنونم. هر روز خدا رو شکر می کنم که تو رو به ما داد. هر روز بهت نگاه می کنم و ازت تشکر می کنم که بچه ما شدی. چقدر ما خوشبختیم با وجود تو . الان بیشتر روزا توی عالم ...
نویسنده :
آناهیتا
11:21